صفیر آرانی
اشعار آیینی شاعر اهلبیت(علیهم السلام) رضا حمامی آرانی

یا رقیه س

 

ای کاش سو به چشم ترم میگذاشتند

یاقدرتی به بال و پرم  میگذاشتند

رحمی به خردسالی من هم نکرده اند

ای کاش چادری به سرم میگذاشتند

میخواستند که زجر دهند عمه مرا

هی زجر را  دوروبرم  میگذاشتند

هربارسنگ بر سر تو میزدند وای

انگار داغ تازه برجگرم میگذاشتند

تااینکه بیشتر عطشم شعله ورشود

یک ظرف اب درنظرم میگذاشتند

گاهی برای شادی اطرافیانشان

مردان شام سربه سرم میگذاشتند

هربار که اب خواستم به مسخره

با دلو اسب  آب برایم گذاشتند

 

 

صفیر آرانی

 

.

کد هدایت به بالا


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 1 مهر 1399برچسب:, توسط با کاروان زینب.سعیدخانی.

حسن حسین

ای آه غربتت به دل نسترن حسین

شد داغدار آه تو یاس و سمن حسین

از ماجرای کرببلای تو دم زند

هر بلبلی که ناله کند در چمن حسین

کد هدایت به بالا



ادامه مطلب...

نوشته شده در تاريخ جمعه 1 شهريور 1392برچسب:غزلؤ مدح, حسن حسین صفیرآرانی, توسط با کاروان زینب.سعیدخانی.



می آیم از رهی که سخن از سر تو بود

حرف از گل و شقایق و نیلوفر تو بود

 

کد هدایت به بالا



ادامه مطلب...

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 10 دی 1391برچسب:حمامی آرانی, می آیم از رهی,صفیر,حرمله,حبیب ابن مظاهر, توسط با کاروان زینب.سعیدخانی.


یا غریب

در سینه جز محبت دلبر نداشتی

جز اشک و خون به دیده ی مضطر نداشتی

کد هدایت به بالا



ادامه مطلب...

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 5 دی 1391برچسب:غزل مرثیه, امام حسن ,صلح حسنی,زهر,, توسط با کاروان زینب.سعیدخانی.


عصای پیری حسین

چگونه روضه نخواند دلي كه تنها شد

چگونه راه رود آنكه قامتش تا شد

کد هدایت به بالا



ادامه مطلب...

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 4 دی 1391برچسب:روضه, علی اکبر ,جوان امام حسین, عصای پیری حسین,لیلا, توسط با کاروان زینب.سعیدخانی.


باور نبود زينت طشت زرت كنند

اين ازدحام معركه د ورو برت كنند

 

کد هدایت به بالا



ادامه مطلب...

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 4 دی 1391برچسب:مجلس یزید, غزل مرثیه, زبان حال بی بی زینب,طشت زر , سر بریده, توسط با کاروان زینب.سعیدخانی.

 

 

 

 السلام علیک یا علی ابن محمد الباقر

 

 

ز خاك پاك  تو بوي ملال مي‌آيد

صداي فاطمه با شور و حال مي‌آيد 

 

به شرح داغ تو اين بس كه اهل دل گويند

هنوز ناله ات از اردهال مي‌آيد

کد هدایت به بالا



ادامه مطلب...

نوشته شده در تاريخ 2 دی 1391برچسب:شعر اردهال, علی ابن باقر,حمامی,کربلای ایران,غزل مرثیه اردهال, توسط با کاروان زینب.سعیدخانی.

 


می آیم از رهی که سخن از سر تو بود

حرف از گل و شقایق و نیلوفر تو بود

از غربت تو هیچ سخن در میان نبود

حرف از امیر لشکر وآب آور تو بود

برای قرائت کامل شعر روی واژه ادامه مطلب کلیک کنید

کد هدایت به بالا



ادامه مطلب...

نوشته شده در تاريخ 2 دی 1391برچسب:, توسط با کاروان زینب.سعیدخانی.

 

 

زینب و كوفه

به شهر كوفه نرفته دلم خبر دارد        
  كه اين ديار براي همه ضرر دارد

خودم يتيم دراين شهر بوده‌ام روزي        
یتیم با ید ازين كوچه‌ها حذر دارد

 

کد هدایت به بالا



ادامه مطلب...

نوشته شده در تاريخ 2 دی 1391برچسب:, توسط با کاروان زینب.سعیدخانی.

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد